(میآید برون) اهل سیرت ، با حجاب ناب می آید برون اهل صورت ، عاری از آداب می آید برون تا نماید دلبری ، بر دیده های بلهوس گاه حتی با لباس خواب می آید برون فصل گرما چکمه پوشد تا کند جلب نظر در زمستان پای بی جوراب می آید برون چون ندارد مشتری و هست بازارش کساد خود بدون بانگِ دق الباب می آید برون تا کند جادو ، جوانان عزَب را با نگاه. با طلسم و رمل و اسطرلاب می آید برون حسن صورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشت رو ، با وسمه و سرخاب می آید برون چون ندارد جلوه، با کدامین کرده، هی از فاطمه دم میزنی؟!
گهی به حال مردنم گهی به حال شیونم
این چهل روزه ز داغ تو چهل سال گذشت
برون ,آید ,، ,اهل ,کند ,ناب ,آید برون ,می آید ,، با ,چون ندارد ,تا کند
درباره این سایت